سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چرندوپرند
صفحه ی اصلی |شناسنامه| ایمیل | پارسی بلاگ | وضعیت من در یاهـو |  Atom  |  RSS 
پیامبر صلی الله علیه و آله از مغلطه کاری منع فرمود . [معاویه]
» آمارهای وبلاگ
کل بازدید :151476
»درباره مروارید
چرندوپرند
مروارید
سلام امیدوارم وبلاگ خوبی راارائه داده باشم باتشکرازبازدیدتان
»لوگو
چرندوپرند
» لوگوی همراهان














































































































(جزر و مد) - به روز رسانی :  6:30 ع 89/3/14
عنوان آخرین نوشته : فروش زیباترین خیزران جهان در ایران























































» لینک همراهان
بتلیجه (روستای نمونه ی ایثارگری)
مهندسی پلیمرpolymer
آرمان نوین
یه گفتگوی رودر رو
خاکستر سرد
آموزش کسب درآمد تضمینی+تفریح+ترفند+دانلود+کلیپ+جاوا اسکریپت
ماهین نیوز
سیب سبز
یک کلمه حرف حساب
یادداشتها و برداشتها
ناز آهو
فطرس
نور
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
چند لحظه
دردنامه
دختر زمستان
گلی از بهشت
معرفی سایت های طراحی وب سایت .هاست . تبادل لینک وافزایش بازدید
انحرافات جنسی
نور
زنونه
دست نوشته
انجمن علوم مهندسی پلیمر و شیمی ایران
وحیده
خط بارون
سودابه
جالب و دیدنی...!!!
ndayeeshgh
دوزخیان زمین
روان شناسی کودک
باران
دانلود ، ترفند ، برنامه ، بازِِی ، آهنگ ، کلیپ ، عکس ، اس ام اس
مشکلات جنسی
هeدnخ شoخ
درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش کبیـــــــــر
کاوه
@@((زییاتریین کلمه ))@@
کوهنوردی
آسمان ابری
چند روز نوشته های من
همه چیز...
تسنیم
لحظات خوش همراه با عکس ها و مطالب جالب
ورزش ووشو
قلندرانه ها
just for milan & kaka
دانشنامه دوستداران
خاطره
طاها
تا هستیم با هم باشیم
وفا دات کام
دیوانگان حسین
عمومی
یادداشت های یه آسمونی
تنها ستاره ام توی آسمون ....
I Fell In Love
توکـــــل بــــــه خــــــدا
مدرسه اذریان
پاتوق 60
اشتباهی که همه عمرپشیمانم از آن ، اعتمادیست که بر مردم دنیا کردم
عاشقان میگویند
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
دو نیمه سیب
امیر
sysyayay

قلم من توتم من است . . .
حرفهای گفتنی
دستنوشته های بی بی ریحانه
اندیش-مک
عشق
محسن
نـو ر و ز
در کوچه پس کوچه های پاییز...
فری کوچولو
قندعسل
ابن سینا
منجی عالم
40تیکه
موعود
دل نوشته های من
song il gook
گــــــل نســــــا جونـــم
یا ضامن آهو
امام رضا
دانشجو
*
سوسک
تنهایی
فرزند کوروش
ادبیات
پاتوق سرخ
سیب
عاشق کوچلو
شعر
عاشق
» دسته بندی یادداشت ها
» صدای عشق
» *عشق واقعی*

چشمای مغرورش هیچوقت از یادم نمیره .
رنگ چشاش آبی بود
.
رنگ آسمونی که ظهر تابستون داره . داغ داغ

وقتی موهای طلاییشو شونه می کرد دوست داشتم دستامو زیر موهاش بگیرم

مبادا که یه تار مو از سرش کم بشه
.
دوستش داشتم
.
لباش همیشه سرخ بود
.
مثل گل سرخ حیاط . مثل یه غنچه

وقتی می خندید و دندونای سفیدش بیرون می زد اونقدرمعصوم و دوست داشتنی می شد که اشک توی چشمام جمع میشد
.
دوست داشتم فقط بهش نگاه کنم
.
دیوونم کرده بود
.
اونم دیوونه بود
.
مثل بچه ها هر کاری می خواست می کرد
.
دوست داشت من به لباش روژ لب بمالم
.
می دونست وقتی نگام می کنه دستام می لرزه
.
اونوقت دور لباش هم قرمز می شد
.
بعد می خندید . می خندید و

منم اشک تو چشام جمع میشد
.
صدای خنده اش آهنگ خاصی داشت
.
قدش یه کم از من کوتاه تر بود
.
وقتی می خواست بوسش کنم ?

چشماشو میبست ?
سرشو بالا می گرفت ?
لباشو غنچه می کرد ?
دستاشو پشت سرش می گرفت و منتظر می موند
.
من نگاش می کردم
.
اونقدر نگاش می کردم تا چشاشو باز می کرد
.
تا می خواست لباشو باز کنه و حرفی بزنه ?

لبامو می ذاشتم روی لبش
.
داغ بود .

?FPRIVATE "TYPE=PICT;ALT="


وقتی می گم داغ بود یعنی خیلی داغ بود .
می سوختم
.
همه تنم می سوخت
.
دوست داشت لباشو گاز بگیرم
.
من دلم نمیومد
.
اون لبامو گاز می گرفت
.
چشاش مثل یه چشمه زلال بود ?صاف و ساده

وقتی در گوشش آروم زمزمه می کردم : دوستت دارم ?

نخودی می خندید و گوشمو لیس می زد
.
شبا سرشو می ذاشت رو سینمو صدای قلبمو گوش می داد
.
من هم موهاشو نوازش میکردم
.
عطر موهاش هیچوقت از یادم نمیره
.
شبای زمستون آغوشش از هر جایی گرم تر بود
.
دوست داشت وقتی بغلش می کردم فشارش بدم ?

لباشو می ذاشت روی بازوم و می مکید?
جاش که قرمز می شد می گفت
:
هر وقت دلت برام تنگ شد? اینجا رو بوس کن
.
منم روزی صد بار بازومو بوس می کردم
.
تا یک هفته جاش می موند
.
معاشقه من و اون همیشه طولانی بود
.
تموم زندگیمون معاشقه بود
.
نقطه نقطه بدنش برام تازه گی داشت
.
همیشه بعد از اینکه کلی برام میرقصید و خسته می شد ?

میومد و روی پام میشست
.
سینه هاش آروم بالا و پایین می رفت
.
دستمو می گرفت و می ذاشت روی قلبش ?

می گفت : میدونی قلبم چی می گه ؟
می گفتم : نه
می گفت : میگه لاو لاو ? لاو لاو

بعد می خندید . می خندید
….
منم اشک تو چشام جمع می شد
.
اندامش اونقدر متناسب بود که هر دختری حسرتشو بخوره
.
وقتی لخت جلوم وامیستاد ? صدای قلبمو می شنیدم
.
با شیطنت نگام می کرد
.
پستی و بلندی های بدنش بی نظیر بود
.
مثل مجسمه مرمر ونوس
.
تا نزدیکش می شدم از دستم فرار می کرد
.
مثل بچه ها
.
قایم می شد ? جیغ می زد ? می پرید ? می خندید

وقتی می گرفتمش گازم می گرفت
.
بعد یهو آروم می شد
.
به چشام نگاه می کرد
.
اصلا حالی به حالیم می کرد
.
دیوونه دیوونه

چشاشو می بست و لباشو میاورد جلو
.
لباش همیشه شیرین بود
.
مثل عسل

بیشتر شبا تا صبح بیدار بودم
.
نمی خواستم این فرصت ها رو از دست بدم
.
می خواستم فقط نگاش کنم
.
هیچ چیزبرام مهم نبود
.
فقط اون

من می دونستم (( بهار )) سرطان داره
.
خودش نمی دونست
.
نمی خواستم شادیشو ازش بگیرم
.
تا اینکه بلاخره بعد از یکسال سرطان علایم خودشو نشون داد
.
بهار پژمرد
.
هیچکس حال منو نمی فهمید
.
دو هفته کنارش بودم و اشک می ریختم
.
یه روز صبح از خواب بیدار شد ?

دستموگرفت ?
آروم برد روی قلبش ?
گفت : می دونی قلبم چی می گه؟
بعد چشاشو بست
.
تنش سرد بود
.
دستمو روی سینه اش فشار دادم
.
هیچ تپشی نبود
.
داد زدم : خدا

بهارمرده بود
.
من هیچی نفهمیدم
.
ولو شدم رو زمین
.
هیچی نفهمیدم
.
هیچکس نمی فهمه من چی میگم
.
هنوز صدای خنده هاش تو گوشم می پیچه ?

هنوزم اشک توی چشام جمع می شه ?
هنوزم دیوونه ام.

احساس شما بعد از خواندن این داستان من چیست ؟ ( مهم )
در قسمت نظرات منتظر حرف های
قلب و دلتون هستم



  • کلمات کلیدی :
  • مروارید:: 87/10/9:: 2:4 عصر | همراهان عزیزنظریادتون نره!!ممنون()

    ابتدا نیت کنید

    سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید

    .::.حالا کلید فال را فشار دهید.::.

    برای گرفتن فال خود اینجا را کلیک کنید
    دریافت کد فال حافظ برای وبلاگ

    دریافت کد بازی آنلاین تصادفی

    فال عشق

    انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس