» *ترس نابودگرعشق*
کنار خیابون ایستاده بود
تنها ، بدون چتر ،
اشاره کرد مستقیم ...
جلوی پاش ترمز کردم ،
در عقب رو باز کرد و نشست ،
آدمای تنها بهترین مسافرن برای یک راننده تنها ،
- ممنون
- خواهش می کنم ...
حواسم به برف پاک کنای ماشین بود که یکی در میون کار می کردن و قطره های بارون که درشت و محکم خودشون می کوبوندن به شیشه ماشین ،
یک لحظه کوتاه کافی بود که همه چیز منو به هم بریزه ،
و اون لحظه ، لحظه ای بود که چشم های من صورتش رو توی آینه ماشین تماشا کرد ،
نفسم حبس شد ، پام ناخودآگاه چسبید روی ترمز ،
- چیزی شده ؟
چشمامو از نگاهش دزدیدم ، ادامه مطلب... راباهم میخوانیم!
کلمات کلیدی :
مروارید::
87/10/9:: 1:59 عصر
|
همراهان عزیزنظریادتون نره!!ممنون()
ابتدا نیت کنید
سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید
.::.حالا
کلید
فال را فشار دهید.::.
دریافت کد
فال حافظ برای وبلاگ
دریافت کد بازی آنلاین تصادفی